شعر درباره باران از مولانا

شعر درباره باران از مولانا

پربازدیدترین این هفته:

هشدار مسئولیت سرمایه گذاری
دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، در اشعار خود به زیبایی از باران به‌عنوان نمادی از عشق و رحمت الهی یاد کرده است. در ادامه، چند بیت از اشعار او که به باران اشاره دارند، آورده شده است:

غزل شمارهٔ ۴۴۱:

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حُسن برون‌ آ دمی ز ابر

کآن چهرهٔ مُشَعشَعِ تابانم آرزوست

در این ابیات، مولانا با اشاره به آفتاب حُسن که از پشت ابر بیرون می‌آید، به‌طور غیرمستقیم به باران و ابر اشاره می‌کند.

 

غزل شمارهٔ ۵۳۳:

باران در ‫۱۰ سال قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ساعت ۱۹: …

عرفان مولانا و حلاج از مسیر دین و شریعت بوده و عرفای حقیقی هرگز از دین و شریعت عبور نکردند.

در این غزل، مولانا به باران اشاره می‌کند و آن را به‌عنوان نمادی از رحمت الهی و پاکی می‌داند.

 

غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن

تَرک من خراب شب‌گرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن

در این غزل، مولانا به موج سودا اشاره می‌کند که می‌تواند تداعی‌کننده باران و تلاطم دریا باشد.

 

غزل شمارهٔ ۱۳:

ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما

کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا

ای گل ز اصل شکری تو با شکر لایق‌تری

شکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شیرین‌تر وفا

در این غزل، مولانا با اشاره به باد بی‌آرام و گل، به‌طور غیرمستقیم به باران و طبیعت اشاره می‌کند.

 

این اشعار نشان‌دهنده نگاه عمیق مولانا به طبیعت و استفاده از عناصر آن برای بیان مفاهیم عرفانی و عاشقانه است.

نظرسنجی
نظر شما در مورد کیفیت این مقاله چیست؟
اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *