بریده‌هایی از کتاب افسانه‌ سیزیف اثر آلبر کامو (50 جمله خلاصه شده این کتاب)

پربازدیدترین این هفته:

هشدار مسئولیت سرمایه گذاری
دیگران در حال خواندن این صفحات هستند:

اشتراک گذاری این مطلب:

فهرست مطالب:

افسانه سیزیف از شاهکارهای فلسفی تاریخ است که آلبر کامو فیلسوف فرانسوی آن را به قلم تحریر درآورده است. این کتاب که تا سال‌ها در محفل‌های روشنفکری خوانده می‌شد، همچنان جزو برترین آثار نهیلیسمی تاریخ است. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه بریده‌هایی از کتاب افسانه‌ی سیزیف را برای شما دوستان قرار خواهیم داد. با ما باشید.

بریده‌هایی از کتاب افسانه‌ سیزیف اثر آلبر کامو (50 جمله خلاصه شده این کتاب)

این کتاب درباره چیست؟

افسانه سیزیف یک مقاله فلسفی از آلبر کامو است. نسخه فرانسوی آن در سال 1942 با نام Le Mythe de Sisyphe منتشر گردید.

در این مقاله آلبر کامو برای اولین بار واژه ابزورد را به کار می‌برد که بعدها الهام بخش گونه‌ای از تئاتر به نام تئاتر پوچی گردید که مارتین اسلین در کتابی به همین نام به توضیح آن پرداخته‌است.

سیزیف در اساطیر یونان بخاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم شد تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه حمل کند، اما همین که به قله می‌رسد، سنگ به پایین می‌غلتد و سیزیف باید دوباره این کار را انجام دهد.کامو می‌گوید پیروزی وی در آگاهی است.

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

آغاز اندیشیدن سرآغاز تحلیل رفتن است. و جامعه امکان زیادی برای درک این آغازها ندارد.

ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم به زیستن عادت می‌کنیم

«درمان اهمیت ندارد، مهم با درد زندگی کردن است.»

تنها یک مشکل به‌راستی جدی وجود دارد و آنهم: خودکشی است.

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

اگر بکوشم به خویشتن خویش دست یابم، آن را آشکار و چکیده کنم، آن هنگام پی خواهم برد دانسته‌هایم جز آبی که از میان انگشتانم فرو می‌چکد نخواهد بود.

خود را کشتن نیز همانند آنچه در نمایش‌نامه‌های هیجان‌آور رخ می‌دهد گونه‌یی اعتراف است. اعتراف به اینکه از زندگی عقب افتاده‌ایم و یا آن را نمی‌فهمیم. بهتر است زیاد به بیراهه نرویم و به واژه‌های آشنا بازگردیم. همین که اعتراف کنیم: «به زحمتش نمی‌ارزد» کافی‌ست. زندگی کردن البته هرگز آسان نیست.

ای روح من زندگانی جاودانه را خواهان مباش، اما موضوع ممکن را تا ژرفایش بررسی نما

اگر جهان شفاف بود هنر به‌وجود نمی‌آمد.

پوچ آنقدرها هم آسان خود را نمی‌نمایاند که انسان بی آنکه درکش کند آن را بپذیرد.

از نظر کامو «تنها مسأله فلسفی جدی خودکشی است» ولی پذیرش و درک پوچی جهان به عصیان آدمی می‌انجامد زیرا شور زندگی و انسان‌دوستی ما را به اعتراض می‌خواند و نه به سوی تسلیم و مرگ.

گفتار معروف پندار «بشو آنچه که هستی» Deviens qui tu es شعار زندگی نیچه بوده است.

انسان‌هایی که با دستان خود می‌میرند فرود احساسات خود را تا پایان دنبال می‌کنند.

جسم در روند ترمیم‌ناپذیر روزانه‌ی خود همواره به سوی مرگ پیش می‌تازد

دنیایی که به یکباره فاقد خیال‌پردازی و روشنایی شود، دنیایی است که انسان در آن احساس بیگانگی می‌کند.

هر اندازه ذهن در دنیای بی‌حرکت آرزوهای خود ساکت‌تر بماند، بیشتر در یگانگی اندوهبار دوری از اصل خود بازتاب می‌یابد. اما با نخستین حرکت، دنیا می‌شکفد و خودآگاهی زیر پرتو نورهای بی‌پایان قرار می‌گیرد.

یکی از مؤلفین امروزی می‌نویسد: «باید پوچ بود. نباید فریب خورد.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب سقوط اثر جاویدان آلبر کامو (داستان فسلفی زیبا)

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

از منظر آنها فرد آگاه و آزادمرد نه‌تنها «زمانه» و حکومت را، بلکه کل آفرینش را زیر سئوال می‌برد

و بیداری در نهایت و با گذشت زمان به خودکشی یا سلامت می‌انجامد.

آنکه داوطلبانه مرگ را برمی‌گزیند نشان می‌دهد که حتی به‌گونه‌یی غریزی به ویژگی ریشخندآمیز این عادت و نبود دلیلی مجاب‌کننده برای زندگی کردن و تلاش بی‌مفهوم روزمره و بیهودگی رنج پی برده است.

کامو که این هستی خاکی را یگانه حقیقت می‌انگارد معتقد است که در جهان کنونی تنها انسان اهمیت و معنا دارد و رسالت آدمی چیزی جز ساختن نظمی انسانی نمی‌باشد.

آنچه انگیزه‌ی زیستن می‌دانند خود بهترین سبب برای مرگشان می‌شود

فردا، او آرزوی فردا را دارد در حالی که باید با تمامی وجودش از آن بگریزد

تمامی کارهای بزرگ و اندیشه‌های والا آغازی ریشخندآمیز دارند. آثار بزرگ اغلب در خم یک کوچه، یا هیاهوی یک رستوران زاده می‌شوند. پوچی نیز به همین گونه پدیدار می‌گردد. اصالت دنیای پوچ زاده‌ی چنین حقارتی است

من هرگز ندیده‌ام کسی به خاطر باور به دانش هستی‌شناسی بمیرد. گالیله که به حقیقت علمی مهمی دست یازیده بود، به محض احساس خطر به آسانی هر چه تمام‌تر از آن چشم پوشید و این چشم‌پوشی از یک نقطه‌نظر درست بود زیرا چنان حقیقتی ارزش سوزانده شدن را نداشت. اینکه زمین یا خرشید کدام گرد دیگری می‌چرخد به‌راستی اهمیت آن را ندارد که این همه درباره‌اش گفته شود و در یک کلام پرسشی بیهوده است.

یک استدلال پوچ پوچی و خودکشی دیوارهای پوچ خودکشی فلسفی رهایی پوچ انسان پوچ دون‌ژوان‌گرایی کمدی فتح آفرینش پوچ فلسفه و رمان کریلف آفرینش بدون فردا

پذیرش و درک پوچی جهان به عصیان آدمی می‌انجامد زیرا شور زندگی و انسان‌دوستی ما را به اعتراض می‌خواند و نه به سوی تسلیم و مرگ.

هیچ درد و رنجی نمی‌تواند علیه حیات و زندگی شهادت دهد

خستگی در پایان فعالیت‌های زندگی ماشینی قرار دارد و مقدمه‌یی‌ست بر خودآگاهی انسان. خستگی انسان را هشیار می‌کند، پیامد را برمی‌انگیزد. پیامد بازگشت ناخودآگاه است به زنجیره‌ی بیداری حتمی. و بیداری در نهایت و با گذشت زمان به خودکشی یا سلامت می‌انجامد. در خستگی گونه‌یی بر آشفتگی نهفته است که من آن را مثبت ارزیابی می‌کنم زیرا همه چیز با خودآگاهی آغاز می‌گردد و هیچ چیز بدون آن ارزشمند نیست.

او با این اثر فلسفی دیدگاه خود را در مورد سرنوشت بشر، جهان و هستی ترسیم می‌کند و به بررسی مضامین کلیدی مانند پوچی، خودکشی، عصیان و آزادی می‌پردازد. از نظر کامو «تنها مسأله فلسفی جدی خودکشی است» ولی پذیرش و درک پوچی جهان به عصیان آدمی می‌انجامد زیرا شور زندگی و انسان‌دوستی ما را به اعتراض می‌خواند و نه به سوی تسلیم و مرگ.

مطلب مشابه: جملات فلسفی از  بزرگان این رشته؛ از سخنان ناب آموزنده سقراط تا آلبر کامو

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

اسطوره یا افسانه‌ی سیزیف به ماجرای پادشاه یونان باستان (گویا سیزیف پدر اولیس Ulysse بوده) اشاره دارد که از سوی خدایان به انجام کاری عبث absurde و غیرانسانی محکوم می‌شود (سیزیف مجبور است تا ابد سنگی را از کوه بالا ببرد و سپس آن را پایین بیاورد)

وابستگی انسان به زندگی همواره چیزی نیرومندتر از تمامی بدبختی‌های جهان وجود دارد.

«جامعه سیاسی معاصر به دستگاهی مبدل شده است که انسان‌ها را نومید و دلسرد می‌کند و من نمی‌توانم این وضع را بپذیرم.» (کامو، چرا اسپانیا؟)

آنکه داوطلبانه مرگ را برمی‌گزیند نشان می‌دهد که حتی به‌گونه‌یی غریزی به ویژگی ریشخندآمیز این عادت و نبود دلیلی مجاب‌کننده برای زندگی کردن و تلاش بی‌مفهوم روزمره و بیهودگی رنج پی برده است.

خود را کشتن نیز همانند آنچه در نمایش‌نامه‌های هیجان‌آور رخ می‌دهد گونه‌یی اعتراف است. اعتراف به اینکه از زندگی عقب افتاده‌ایم و یا آن را نمی‌فهمیم. بهتر است زیاد به بیراهه نرویم و به واژه‌های آشنا بازگردیم. همین که اعتراف کنیم: «به زحمتش نمی‌ارزد» کافی‌ست. زندگی کردن البته هرگز آسان نیست.

من آنقدر درباره‌ی این موضوع زیاد می‌دانم که نمی‌توانم به درستی بیانش کنم

زندگی، یعنی گرانبهاترین چیز

بسیاری از آنان که خودکشی می‌کنند زندگی مرفهی دارند

مطلب مشابه: جملات کتاب بیگانه اثر آلبر کامو؛ گزیده جملات جالب درباره زندگی

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

من، بیگانه از خود و دنیا هستم و مسلح به اندیشه‌یی که خود به محض درک، خویشتن را انکار می‌کند.

فراست به شیوه‌ی خود، به من می‌فهماند دنیا پوچ است و منطق کور یعنی روی دیگر آن مدعی‌ست همه چیز روشن است.

رفتارهای ما همواره بر مبنای فرمان وجود است و دلیل‌های بسیار دارد که نخستین آن عادت است. آنکه داوطلبانه مرگ را برمی‌گزیند نشان می‌دهد که حتی به‌گونه‌یی غریزی به ویژگی ریشخندآمیز این عادت و نبود دلیلی مجاب‌کننده برای زندگی کردن و تلاش بی‌مفهوم روزمره و بیهودگی رنج پی برده است.

روزنامه‌ها اغلب از «غم پنهان» یا «بیماری درمان‌ناپذیر» می‌نویسند. البته این‌همه ارزشمند است اما این را هم باید دانست که نکند همان روز خودکشی، یکی از دوستان آن ناامید به لحنی بی‌تفاوت با او سخن گفته باشد؟ که در این صورت او گناهکار خواهد بود، زیرا همین کافی است تا روند تمامی بغض‌ها و بی‌انگیزگی‌های هنوز پنهان شتاب گیرند.

در یک کلام شناخت حقیقی ناممکن است و این تنها ظاهرها هستند که می‌توانند خود را بنمایانند و در محیط احساس شوند.

کامو می‌نویسد: «عقل در برابر دل ناتوان است»

سیزیف متوجه شده که دنیا عاری از معنا و لبریز از ستم و درد است

ای روح من زندگانی جاودانه را خواهان مباش

هستند انسان‌هایی که برای زیستن آفریده شده‌اند و دیگرانی که برای عشق ورزیدن.

مطلب مشابه: جملات زیبای آلبر کامو + سخنان و متن های آموزنده از نویسنده و فیلسوف بزرگ

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

اغلب نویسندگان فرانسه قرن بیستم تحت‌تأثیر نوشته‌ها و به ویژه افکار سرکش و دیوئیزوسی نیچه قرار گرفتند. در بین آنهان می‌توان به آندره ژید A. Gide، مؤلف «مائده‌های زمینی» ، سنت اگزوپری Saint Exupéryخالق «شاهزاده کوچولو» ، و آندره مالرو A. Malraux نویسنده «سرنوشت بشر» اشاره کرد

به عبارتی دیگر، سیزیف پوچ‌مآب (= کامو) زیبایی و لذت این دنیای خاکی را نیز می‌جوید و با سماجت و پشتکار بهشت و جهنم خود را بر روی همین کره زمین می‌طلبد. به طور خلاصه می‌توان گفت که سیزیف نماد عصیان و پوچ‌زدایی و جهاد آدمی برای خوشبختی است

روشن‌ترین دلایل بطور معمول مؤثرترین آنها نیستند.

گاه آرایه‌ها فرو می‌ریزند. از خواب برخاستن، تراموای سوار شدن، چهار ساعت کار در دفتر یا کارخانه، غذا، خواب، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه، پنج‌شنبه، جمعه، شنبه. زندگی همواره به همین گونه می‌گذرد و تنها یک روز است که «چرا» خود می‌نمایاند و همه چیز در خستگی آغشته به حیرت آغاز می‌شود، و «آغاز» که واژه‌یی مهم است.

محروم‌ترین آدمیان گاه به پندارهای واهی دل می‌بندند. و این دل بستن از نیاز به آرامش یعنی همان برادر درونی اصالت وجود سرچشمه می‌گیرد. از همین رو است که خداوندان نور و بت‌های گِلی وجود دارد و این همان راهی است که در چهره‌های انسان در حال جستجو نمود پیدا می‌کند.

انسان به همان میزان به وسیله‌ی نقش‌آفرینی‌هایش شناخته می‌شود که به وسیله تمایلات قلبی و صادقانه‌اش. احساسات دست‌نیافتنی قلب و رفتارها و حالت‌های روانی ناشی از آن نیز به همین گونه هستند.

ممکن است شخصی همواره برای ما ناشناس بماند و به درون آشتی‌ناپذیرش دست نیابیم. اما در عمـل من آدمیان را از کردار و رفتار و بازتاب گذارشان در زندگی می‌شناسم. و نیز می‌توانم تمامی احساسات نامعقولی که از راه تجزیه و تحلیل دست‌نیافتنی هستند را در عمل مشخص کنم و در عمل تمامی نتایج برآمده و از رده‌بندی هوشی آنها را ارزیابی کرده، گرد آورم و با مشاهده‌ی چهره‌های آنها دنیایشان را ترسیم کنم.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب سه شنبه ها با موری از میچ آلبوم (خلاصه این کتاب فلسفی)

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

تداوم هیجان یا دلزدگی روح در عادت‌ها و اندیشه نهفته است و در نتایجی که روح خود از آن بی‌خبر است تولید می‌گردد.

هیچ چیز فاتح دوام ندارد، حتی باورهایش.

فراموش نکنیم که کلیسا علیه ما بوده است. قلبی که فراخ باشد نسبت به تمام کلیساهای الهی یا سیاسی نافرمانی می‌کند. چرا که اینان خوشبختی، شهامت، پاداش و یا دادگری را فرعی می‌انگارند.

جسم در روند ترمیم‌ناپذیر روزانه‌ی خود همواره به سوی مرگ پیش می‌تازد

دنیایی که به یکباره فاقد خیال‌پردازی و روشنایی شود، دنیایی است که انسان در آن احساس بیگانگی می‌کند. چنین تبعیدی چاره ندارد زیرا از یادمان‌های کم و بیش از دست رفته و یا امید به سرزمین موعود تهی شده است.

به وارونه بسیاری از مردمان می‌میرند چون برآنند که زندگی ارزش زیستن را ندارد و دیگرانی که خود را به کشتن می‌دهند آنهم به سبب انگاره‌ها یا پندارهایی که انگیزه‌ی زیستنشان است (آنچه انگیزه‌ی زیستن می‌دانند خود بهترین سبب برای مرگشان می‌شود) .

کامو و نیچه «عصیانگر» امیدی به انقلاب اجتماعی ـ سیاسی ندارند زیرا از منظر آنها فرد آگاه و آزادمرد نه‌تنها «زمانه» و حکومت را، بلکه کل آفرینش را زیر سئوال می‌برد

مطلب مشابه: جملاتی از کتاب فراسوی نیک و بد نیچه؛ متن های سنگین از این کتاب فلسفی

بریده‌هایی از کتاب فلسفی افسانه سیزیف

از نظر نیچه و کامو جهان و زندگی بشر فاقد منطق و عقلانیت می‌باشد. کامو بر تنهایی آدمی و پوچی دنیا تکیه می‌کند و نیچه به وضع پریشان گیتی و نابخردی فرایند کره زمین. نیچه حرکت و گردش گیتی را متضاد و آشفته (مانند خائوس Chaos هراکلیت) می‌داند و نقش عقلانیت را ناچیز می‌شمرد: در سیر جامعه‌ی بشری عقل تنها «چاشنی» و «رشته‌ای نازک» است..

درواقع، احساس پوچی و شوریده‌دلی نتیجه فقدان معنا و گسترش نیست انگاری nihilismeدرون جامعه مدرن است. روند تجددمآبی معاصر افسون‌زدایی désenchantement و تقدس‌زدایی désacralisation را با خود می‌آورد و پی «دیوارهای پوچی» را می‌ریزد. سیزیف (یا مورسو) شاهد و قربانی تکرار کسل‌کننده زندگی (ماشینی ـ مکانیکی) یک‌نواخت می‌باشد و در گرداب ناآرامی (Lintranquillité پسوآ) و عدم شور و شوق کشیده می‌شود

اینجا می تونی سوالاتت رو بپرسی یا نظرت رو با ما در میون بگذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *