“`html
غزل شماره ۱۰۰ حافظ
دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه بادا باد
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
تفسیر غزل
در این غزل، حافظ با استفاده از کلام پیر میفروش، به ناپایداری و بیارزشی تعلقات دنیوی اشاره میکند. پیر میفروش توصیه میکند که شراب بنوشیم و غمهای دنیا را فراموش کنیم. نگرانیهای مربوط به نام و ننگ، به همان سادگی که میآیند، از بین میروند و بنابراین بهتر است به لذتهای زندگی بپردازیم. حافظ در این غزل بر این نکته تأکید دارد که دنیا ناپایدار و فناپذیر است، همانطور که حتی تخت سلیمان نیز زوالپذیر است. او توصیه میکند که در این زندگی، نه غمگین باشیم و نه شاد، بلکه به آرامش خاطر برسیم و از لحظات زندگی لذت ببریم.
معنی کامل غزل
این غزل به ما توصیه میکند که از نگرانیهای بیمورد دربارهی نام و ننگ دوری کنیم و به لذتهای زندگی بپردازیم. دنیا ناپایدار است و تعلقات دنیوی بیارزش هستند. پس به جای اینکه غمگین باشیم یا بیش از حد شاد، بهتر است آرامش خود را حفظ کرده و از لحظات زندگی لذت ببریم. پیام اصلی حافظ در این غزل این است که باید به ناپایداری دنیا آگاه باشیم و به جای غم و اندوه، به دنبال شادی و آرامش باشیم. حتی اگر حکیمان از پند و اندرزهای خود خسته شده باشند، باید به زندگی ادامه داد و از آن لذت برد.
“`