شعر «اسیر» از فروغ فرخزاد
شعر کامل «اسیر» از فروغ فرخزاد:
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهٔ من آمدی
برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهٔ خوشبخت بنگرم
تفسیر شعر
شعر «اسیر» از فروغ فرخزاد یکی از آثار برجسته و ماندگار این شاعر معاصر ایرانی است. در این شعر، فروغ با زبانی ساده و در عین حال عمیق، به بیان احساسات درونی و کشمکشهای ذهنی خود میپردازد. او خود را به مرغی در قفس تشبیه میکند که آرزوی پرواز و آزادی دارد اما به دلیل قیود و محدودیتهای اجتماعی و شخصی، قادر به پرواز نیست. این تشبیه به خوبی نشاندهنده تضاد درونی شاعر بین تمایل به آزادی و محدودیتهای اطراف اوست.
فروغ در این شعر به بیان حسرتهای خود میپردازد. او از پشت میلههای سرد و تیره به آسمان صاف و روشن نگاه میکند و آرزوی آزادی را در دل دارد. این نگاه شاعرانه به آسمان، نمادی از آرزوی او برای رهایی از قید و بندهای اجتماعی و حرکت به سوی دنیایی آزاد و بدون محدودیت است.
معنی کامل شعر
در این شعر، فروغ فرخزاد به تضاد بین خواستههای درونی و محدودیتهای بیرونی اشاره میکند. او از یک سو، اشتیاق به آزادی و رهایی از قیود را نشان میدهد و از سوی دیگر، به مسئولیتها و وابستگیهایی که او را در قفس نگه میدارند، اشاره میکند. شاعر با بیان این تضاد، به تصویری عمیق از وضعیت روحی و روانی خود دست مییابد که بسیاری از افراد در اجتماع میتوانند با آن همذاتپنداری کنند.
نتیجهگیری
شعر «اسیر» از فروغ فرخزاد، نمونهای بارز از هنر شاعری است که با زبانی ساده و بیپرده، احساسات عمیق و درونی را به تصویر میکشد. این اثر با پرداختن به موضوعات جهانی همچون عشق، حسرت، آزادی و قیود اجتماعی، توانسته است تا به امروز همچنان جذاب و پرطرفدار باقی بماند. فروغ با هنرمندی خاص خود، توانسته است تضاد و کشمکشهای درونی خود را به گونهای بیان کند که مخاطب را به اندیشه و تأمل وادارد.
“`